امام حسین(ع) چرا به کربلا رفت؟
سکوت دنیا، ظلم را پوشانده بود، دینی که با قطره قطره خون شهدای بدر، احد و خیبر ایجاد شده و با صبوری و شجاعتهای امام علی (علیهالسلام) رشد کرده بود، در آستانه سقوط بود، سید و سالار شهیدان این انحراف را با قطرههای خونش از بین برد.
سکوت دنیا ظلم را پوشانده بود، دینی که با قطره قطره خون شهدای بدر و احد و خیبر ایجاد شده و با صبوری و شجاعتهای امیر المومنین علیهالسلام رشد کرده بود، در آستانه سقوط بود.
میتوانست سکوت کند، میتوانست بیعت صوری و ظاهری داشته باشد، میتوانست مدینه را ترک کرده و به مکانی دورتر از دسترس یزیدیان برود، میتوانست حکومت منطقه خاصی را انتخاب کرده و با یزید مصالحه کند و در همه این صورتها حضرت اهل بهشت بود چرا که رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود بود:
«حسن و حسین علیهماالسلام امام هستند چه قیام کنند و چه بنشینند و دست از قیام بکشند آن دو سرور جوانان اهل بهشت هستند».[1]
اما سید و سالار شهیدان این انحراف را با قطرههای خونش از بین برد و از شعائر الهی دفاع کرده و با نهضت عاشورایی خود، مسیر هدایت بخش دین را تا ظهور منجی ترسیم کرد.
سوالی که مطرح میشود این است که چرا امام حسین علیهالسلام با این که گزینههای فوق بر سر راهش وجود داشت به صحرای کربلا رفته و با آن مصیبت بسیار به شهادت رسیدند و اهل بیت مکرمش به اسارت رفتند؟ چرا از گزینههای فوق استفاده نکردند تا جانشان حفظ شود؟
اهداف امام حسین در نهضت عاشورا:
1-حمایت از دین:
زمانی که جهل و نادانی تمام دنیا را فرا گرفته بود و اعراب وضع خطرناکتری داشتند و به راحتی دختران را زنده به گور کرده و بر سر مسائل پست و ناچیز همدیگر را میکشتند، خداوند آخرین پیامبر خود را به سوی آنان مبعوث کرد تا دستوراتش را که از آن به دین تعبیر میشود بین آنان منتشر کرده و آنان را به راه راست هدایت نماید، رسول خدا در طول 23 سال از عمر شریفش شب و روز تلاش کرد و تمام دستوراتی که برای زندگی سعادت بخش لازم است به آنان آموزش داد و برای دفاع از دین خدا جنگهای بسیاری را به جان خرید و با دشمنان مبارزه کرد و پس از آن حضرت علی علیهالسلام نیز تمام عمرش را در دفاع از دین خدا سپری کرد و پس از آن امام حسن مجتبی علیهالسلام نیز بخشی از عمرش را در جنگ با دشمنان دین بود و بخش دیگر را نیز در صلح، از دین مراقبت کرد، اما زمانی که یزید بر خلاف صلح امام حسن مجتبی علیهالسلام به حکومت رسید اصل و اساس دین را در خطر قرار داد، او علنا شراب میخورد و با سگ و میمون بازی میکرد و با این اعمال، امت رسول خدا را به انحراف از دین کشیده بود، حضرت برای اصلاح دین قیام کرد و قبل از خروج از مکه در ضمن وصیتی که تحویل محمد حنفیه داد، نوشت:
«من از روی خودخواهی، خوشگذرانی و یا برای فساد و ستمگری قیام نکردم، بلکه قیام من بری اصلاح در امّت جدّم میباشد».[2]
امام که به دعوت مردم کوفه به سمت عراق حرکت کرد در مسیری به نام کربلا محاصره شده و بین قبول بیعت با یزید و جانفشانی در راه خدا و حفظ دین، گزینه شهادت را انتخاب کرده و در جنگ نیز با همین شعار لشکریانش را روحیه میداده و به مبارزه و مقاومت دعوت میکرد و میفرمود:
«اینک این درهای گشوده بهشت و نهرهای جاری و پیوسته آن و میوهها و قصرهای بهشتی است و این هم پیامبر خدا شهیدان که در رکاب او به خون غلتیدند، و اینک پدر و مادرم نیز چشم به راه شمایند و مشتاق دیدارتان! پس از دین خدا حمایت کنید و از حرم رسول خدا دفاع کنید».[3]
حضرت با تمام جودش حاضر بود از دین خدا دفاع نماید و این عشق و علاقه را در رجز خوانیهای خود ابراز میکرد و میفرمود:
«اگر دین محمّد جز با شهادت من و رسوایى دشمن استوار نمىشود، اى شمشیرها مرا دریابید».[4]
2- احیای شعائر دین:
شعائر اللّه که به معنای نشانههاى پروردگار است، شامل سر فصلهاى آئین الهى و برنامههاى کلى و آنچه در نخستین برخورد با این آیین چشمگیر است، میباشد که امر به معروف و نهی از منکر از جمله شعائر الهی است که خداوند آن را کنار ایمان به ذات اقدسش قرار داده و میفرماید:
«کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ [آل عمران/110] شما بهترین امتى بودید که به سود انسانها آفریده شدهاند چه اینکه امر به معروف و نهى از منکر مىکنید و به خدا ایمان دارید».
این واجب الهی که باعث رشد و شکوفایی سایر احکام دین است، در زمان امام حسین علیهالسلام تعطیل شده بود و مردمِ عافیت طلب چشمشان را بر روی بدعتها و کج رویها بسته بودند و در مقابل آنها ساکت بودند امام برای زنده کردن این فریضه مهم حرکت کرد و در شروع حرکت فرمود:
«من از روی خودخواهی، خوشگذرانی و یا برای فساد و ستمگری قیام نکردم... بلکه من میخواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم».[5]
از دیگر شعائری که در زمان امام حسین علیهالسلام دستخوش فراموشی و تغییرات بسیار شده بود فریضه نماز بود، که خداوند در آیات بسیار از قرآن کریم به آن اشاره کرده است و میفرماید:
«حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطى وَ قُومُوا لِلَّهِ قانِتینَ [بقره/238] در انجام همه نمازها، به خصوص نماز وسطى [نماز ظهر] کوشا باشید! و از روى خضوع و اطاعت، براى خدا بپاخیزید!».
نماز که خود دارای قوانین الهی است که رسول خدا آنها را بیان و اجرا کرده بود با انحرافات خلفاء و فرماندارن آن در حال تغییر بود به طوری که مسلمانان به پیروی از دین خدا و سنّت پیامبر صلیاللهعلیهوآله هنگام انجام فریضه حج، به جای نمازهای چهار رکعتی در سرزمین منی دو رکعت نماز میگزاردند، ولی عثمان یک سال، تصمیم گرفت نمازهای چهار رکعتی را تمام بخواند و از آن پس بنی امیه، به جای پیروی از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله از عثمان پیروی کردند.[6]
ولید بن عقبه، والی عثمان در کوفه، مردی فاسق و عیاش و شرابخوار بود، شبی پس از عیاشی برای گزاردن نماز صبح به مسجد رفت؛ زیرا شخص والی امام جماعت نیز بود، در آن روز، او به جای دو رکعت، چهار رکعت به جای آورد و در نماز به جای قرآن اشعار عاشقانه خواند. پس از نماز رو به مردم کرد و گفت: اگر میخواهید بیش از این برایتان بخوانم!...».[7]
اما امام در شب عاشورا که دشمن قصد حمله را داشت فرصتی گرفت تا نماز را به جای آورد و بار دیگر با خداوند در قالب نماز سخن بگوید و خطاب به قمر بنی هاشم فرمود:
«از این گروه بخواه تا نبرد را به فردا بیندازند و امشب به تأخیر افتد، باشد که به نماز و دعا و استغفار بپردازیم، خدا میداند که من پیوسته علاقه به نماز و تلاوت آیات الهی داشتهام».[8]
در روز عاشورا نیز امام در سختترین شرایط جنگ و در حالی که تیر همچون باران به سمت او و یارانش روانه بود نماز را اقامه کرد و در حق شخصی که آن را یادآوری کرده بود دعا کرد.[9]
امید است همه عاشقان امام نیز به حضرت اقتداء کرده و با تمام وجود از دین خدا دفاع کنند و با انجام امر به معروف و نهی از منکر و اقامه نماز از شعائر الهی دفاع کنند.
—------------------------------------—
پی نوشتها:
[1]. « و ابناها سیّدا شباب أهل الجنّة، و إنّهما إمامان قاما أو قعدا..» بحرانی، سید هاشم، الإنصاف فى النص على الأئم، چاپ دوم، انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1387ش، ص 207.
[2]. «إِنّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِرًا وَ لا بَطَرًا وَ لا مُفْسِدًا وَ لا ظالِمًا وَ إِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاِْصْلاحِ فی أُمَّةِ جَدّی» مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، چاپ گوناگون، انتشارات اسلامیه، تهران، ج 44، ص 330.
[3]. «یا أصحابی! ان هذه الجنة قد فتحت أبوابها، و اتصلت أنهارها، و أینعت ثمارها، و زینت قصورها، و تألفت ولدانها و حورها، و هذا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و الشهداء الذین قتلوا معه و أبی و أمی یتوقعون قدومکم و یتباشرون بکم، و هم مشتاقون الیکم، فحاموا عن دین الله، و ذبوا عن حرم رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم» جمعی از محققان پژوهشکده باقرالعلوم، موسوعه کلمات الامام الحسین، انتشارات امیر کبیر، تهران، 1382ش، ص 445.
[4]. «إنْ کَانَ دینُ مُحَمَّدٍ لَمْ یَسْتَقِمْ إِلَّا بِقَتْلی یا سُیُوفُ خُذینی» عاملی، سید محسن امین، اعیان الشیعة، انتشارات دارالتعارف، بیروت، 1421ق، ج 1، ص 581.
[5]. اِنّی ما خَرَجتُ اَشِراً و لا بَطِراً و لا مُفسِداً و لا ظالِماً،.... اُریدُ اَن آمُرَ بِالمَعرُوفِ و اَنهی عَنِ المنکَرِ» مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، چاپ گوناگون، انتشارات اسلامیه، تهران، ج 44، ص 330.
[6]. «صَلَّى بِنَا عُثْمَانُ بِمِنًى أَرْبَعَ رَکَعَاتٍ فَقِیلَ ذَلِکَ لِعَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ فَاسْتَرْجَعَ ثُمَّ قَالَ صَلَّیْتُ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص بِمِنًى رَکْعَتَیْنِ وَ صَلَّیْتُ مَعَ أَبِی بَکْرٍ بِمِنًى رَکْعَتَیْنِ وَ صَلَّیْتُ مَعَ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ بِمِنًى رَکْعَتَیْنِ فَلَیْتَ حَظِّی مِنْ أَرْبَعِ رَکَعَاتٍ رَکْعَتَانِ...» سید ابن طاووس، الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف، چاپ اول، انتشارات خیام، قم، 1400ق، ج 2، ص 490.
[7]. «صلى الولید بن عقبة بأهل الکوفة صلاة الصبح أربع رکعات ، ثم التفت إلیهم ، فقال : أزیدکم؟!» محمد باقر، بحار الانوار، چاپ گوناگون، انتشارات اسلامیه، تهران، ج 31، ص 153.
[8]. «لَعَلَّنا نُصَلّی لِرَبّنا اللَّیلَهَ وَ نَدعوُهُ و نَستَغفِرهُ فَهُو یَعلَمُ اَنی کُنتُ اُحِبُّ الصَّلاهَ لهُ وَ تَلاوَهَ کِتابِهِ وَ کَثرَهَ الدُّعاء وَ الاستغفارَ» همان مدرک قبلی ج 44، ص 392.
[9]. «فرفع الحسین رأسه إلى السماء و قال ذکرت الصلاة جعلک الله من المصلین نعم هذا أول وقتها ثم قال سلوهم أن یکفوا عنا حتى نصلی» نجفی، محمد جواد، زندگانى حضرت امام حسین علیه السلام، چاپ سوم، انتشارات اسلامیه، تهران، 1364ش، ص: 35.
منبع: معاونت تبلیغ حوزه های علمیه